شب بلند
وقتی بیای اینطوری با خنده بهت غذا میدم. ااااااا ببخشید سلامممممم.دیشب یلدا بود من رفتم خونه دایی جون خاله پرین هم اومده بود.اما بابا سرکار بود .ایییییییشششششش.دوست داشتم پیشم باشه با هم یلدارو جشن بگیریم اما نشد گلکم ولی همش بهم اس های عاشقونه میداد تازه گفت یه چشمکم به تو بزنم.شب یلدا شب سور و هندوانه و اجیله.ایشالا یلداهای دیگرو با هم باشیم .منباباییشما
چه دخرچه ی باحالیه نه... اگه دخمل بودی پیرهن زری خودم ناخوناتو این شکلی میکنم براتیا این شکلییا این شکلیخوشملن نه....... قربونت برم مامی اگه پسر بود کاکل زری بود.برات لباس هندونه ای میپوشم میزارمت رو دوشم.بازم برات حرف دارم فعلا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی